♥آرزوهای کاغذی♥ همه چی از همه جا |
|||
طریقه خریدن هندون توسط بابام: بو کردن هندونه پرت کردن و گرفتنش از رو هوا وزن کردن با دست شمردن خط های هندونه زدن روی هندونه و شنیدن صدای مورد نظر نگاه عالمانه ب اطرافیان در میوه فروشی(ینی اره آقا من این کارم) خریدن هندوانه آوردن ب منزل همه رو چنگال ب دست جم کردن دست و سوت و جیغ و هورای حضار پاره کردن هندوانه پذیرایی از اهل منزل با هندونه سفید و با طعم خیار
سه شنبه 26 شهريور 1392برچسب:, :: 11:14 :: نويسنده : آیلا جون
یارو تو شبکه ی آی فیلم میگه بت من و سوپرمن خیالین......سریالهای ایرانی قشنگن ک واقعین عزیز من یارو با مقنعه میره تو حموم....واقعیه؟؟؟ دیوار موسسه بیمه رو تازه رنگ کرده بودن کنارش نوشتن«لطفا روی دیوار چیزی ننویسید» یکی اومده با اسپری روش نوشته:« چشم آقا شما جون بخواه».... سه شنبه 26 شهريور 1392برچسب:, :: 1:26 :: نويسنده : آیلا جون
اگه دیدی پسری سینشو سپر کرده،سرشو بالا گرفته و زبونشو درآورده،تعجب نکن اتفاق مهمی نیفتاده!داره زیپ شلوارشو بالا میکشه داداش کوچیک دوستمو بردیم آمپول بزنیم …
پرستار گفت : بخواب آمپولتو بزنم … بچه گفت : خوابم نمیاد دو شنبه 3 تير 1392برچسب:, :: 16:15 :: نويسنده : آیلا جون
قبل از ازدواج : گرفتن پول تو جیبی از بابا
دو شنبه 3 تير 1392برچسب:, :: 16:9 :: نويسنده : آیلا جون
صبحگاه:
دو شنبه 3 تير 1392برچسب:, :: 14:57 :: نويسنده : آیلا جون
قبل از ازدواج :
دختر: میتونم بهت اعتماد کنم؟!
پسر: بله. .
.
بعد از ازدواج : کاری نداره از پایین به بالا بخون متن قبلی رو!!!
حالت چشم هنگام درس دادن استاد سر کلاس : (-.-) (-.-) (-.-) (-.-) (-.-) (-.-) (-.-) (-.-)
وقتی استاد خبر امتحان رو میده : (o.O) (o.O) (o.O) (o.O) (o.O) (o.O) ...
... موقع امتحان: (←.←) (→.→) (←.←) (→.→) (←.←) (→.→)
وقتی استاد موقع امتحان حواسش جمع میکنه واسه مچ گیری: (↓.↓) (↓.↓) (↓.↓) (↓.↓) (↓.↓)
وقتی که نمره ها رو میزنن : (͡๏̯͡๏) (͡๏̯͡๏) (͡๏̯͡๏) (͡๏̯͡๏) (͡๏̯͡๏) (͡๏̯͡๏) (͡๏̯͡๏)
اگر مفهوم پیام تصویری ذیل را در کمتر از 30 ثانیه حدس زدید احتمال ابتلای شما به آلزایمر کمتر از 100 درصد خواهد بود
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.نفهميدي؟
.
.
.
.
..
..
.
.
.
.
.
.
..
.
.
.
جدايي نادر از سيمين!!!
دو شنبه 3 تير 1392برچسب:, :: 14:54 :: نويسنده : آیلا جون
جیبها تو Search می کنه…
قديما مراسم خواستگاری برای اين بود که خانواده ها دختر پسر رو بهم نشون بدن اما الان خواستگاری براي اينه که دختر و پسر خانواده هاشونو بهم نشون بدن ...
دو شنبه 3 تير 1392برچسب:, :: 14:53 :: نويسنده : آیلا جون
تفاوت گوشی خریدن پسرا با دخترا : پسرا:
دو شنبه 3 تير 1392برچسب:, :: 14:52 :: نويسنده : آیلا جون
بيچاره دخترا اگه خوشگل باشن مي گن عجب جيگريه! اگه زشت باشن مي گن کي اينو مي گيره! اگه تپل باشن مي گن چه گوشتيه! اگه لاغر باشن مي گن چه مردنيه! اگه مودبانه حرف بزنن مي گن چه لفظ قلم حرف مي زنه! اگه رک و راست باشن مي گن چه بي حياست! اگه يه خورده فکر کنن مي گن چقدر ناز مي کنه! اگه سري جواب بدن مي گن منتظر بود! اگه تند راه برن مي گن داره مي ره سر قرار! اگه اروم راه برن مي گن اومده بيرون دور بزنه ول بگرده! اگه با تلفن کارتي حرف بزنن مي گن با دوست پسرشه! اگه خواستگارو رد کنه مي گن يکي رو زير سر داره! اگه حرف شوهرو پيش بکشه مي گن سر و گوشش مي جنبه ! اگه به خودش برسه مي گن دلش شوهر مي خواد مي خواد جلب توجه کنه ! اگه............چکار کنه بميره خوبه؟
دو شنبه 3 تير 1392برچسب:, :: 14:49 :: نويسنده : آیلا جون
دختر ها خیلی دوست دارند جای پسر ها باشند اما پسر ها اصلاً دوست ندارند جای دختر ها باشند
*******
اگر یه دختر یک مشکل غیر قابل حل داشته باشه، از خونه فرار می کنه. اما یه پسر اگر یک مشکل غیر قابل حل داشته باشه اعضای خانواده اش رو از خونه فراری می ده!
ادامه مطلب ... دو شنبه 3 تير 1392برچسب:, :: 14:46 :: نويسنده : آیلا جون
به سلامتی رفیقی که تو رفاقت کم نذاشت ولی کم برداشت تا رفیقش کم نیاره ... به سلامتی مداد پاک کن که به خاطر اشتباه دیگران خودشو کوچیک میکنه ... به سلامتی اونایی که تو اوج سختی ها و مشکلات به جای اینکه تَرکمون کنن درکمون می کنن ... به سلامتی مادر که وقتی غذا سر سفره کم بیاد اولین کسی که از اون غذا دوس نداره خودشه ...
ادامه مطلب ... دو شنبه 3 تير 1392برچسب:, :: 14:44 :: نويسنده : آیلا جون
وقتی بعد از یك روز شلوغ براتون غذا درست كرد و با تمام خستگی كنارتون نشست بهش بگید:ممنون عزیزم ، خوب شده ، ولی كاش قبل از درست كردنش به مامانم زنگ میزدی و طرز تهیه این غذا رو ازش میپرسیدی ...
وقتی تخمه میخورید پوستهای تخمه را هر جای بریزید غیر از بشقاب جلوی دستتون. دو شنبه 3 تير 1392برچسب:, :: 14:43 :: نويسنده : آیلا جون
از مزایای اینترنت در ایران اینه که میتونید در زمان لود شدن برید توالت و حتی برید حموم شایدم یکی از فامیلاتون تو این فاصله بچه دار شد!! دو شنبه 3 تير 1392برچسب:, :: 14:41 :: نويسنده : آیلا جون
مزخرف ترين سوالهاي فاميلي: کودکي:مامانتو بيشتر دوست داري يا باباتو؟! مدرسه:معدلت چند شد؟! دانشجويي:درست کي تموم ميشه؟ بعد از درس:چرا ازدواج نميکني؟ بعد از ازدواج:چرا بچه دار نميشين؟ بعد از بچه:اين بچه قيافه ش به کي رفته؟............. کلا ملت ما دوست دارن زندگی دیگرون رو شخم بزنن .
دو شنبه 3 تير 1392برچسب:, :: 14:40 :: نويسنده : آیلا جون
یا علی گفتیم میزو بلند کنیم ... . . . اشتباهی عشق آغاز شد !!! دو شنبه 3 تير 1392برچسب:, :: 14:37 :: نويسنده : آیلا جون
کسی که لیزر انداخته قطعا توی استادیومه...!
پنج شنبه 5 بهمن 1391برچسب:, :: 17:25 :: نويسنده : آیلا جون
دانشجويان ساكن خوابگاه : جنگجويان كوهستان
دانشجویان پرسر و صدا : گروه لیانشانپو
دانشجوي پزشكي : به خاطر يك مشت دلار
خانواده دانشجويان : بينوايان
دانشجوي مدل رپي : الو، الو، من جوجوام
انتخاب درس افتاده : زخم كهنه
مراقبين امتحان : سايه عقاب
تقلب : عمليات سري
روز دريافت كارنامه : روز واقعه
اعتراض دانشجو : بايكوت
اعتراض براي كيفيت غذا : مي خواهم زنده بمانم
دانشجوي اخراجي : مردي كه به زانو در آمد
آينده تحصيل كرده : دست فروش
رئيس دانشگاه : مرد نامرئی
استاد راهنما : گمشده
دانشجويي كه تغيير رشته داده : بازنده
سرويس دانشگاه : اتوبوسي بسوي مرگ
كتابخانه دانشگاه : خانه عنكبوتان
ژتون فروشي : آژانس شيشه اي
علت نيافتن بعضي از دانشجويان : رابطه پنهان
التماس براي نمره : اشك كوسه
سوار شدن به اتوبوس : يورش
ترم آخر : بوي خوش زندگي
تصويه حساب : خط پايان
عمر دانشجو : بر باد رفته
مسئول خوابگاه : كاراگاه گجت
ادامه تحصيل تا دكترا : ديدار در استانبول
یک شنبه 1 بهمن 1391برچسب:, :: 19:40 :: نويسنده : آیلا جون
اینایی که کسی از کاراشون سردرنمیاره، اینایی که کاراشونو همیشه ساکت و آروم انجام میدن، اینایی که عشقشون لباس مشکیه، اینایی که دلشون نمیاد وقتی که خوابی بیدارت کنن، اینایی که روزا براشون بی معنی شده و شبا فقط کار میکنن، اینایی که با دیواره خونه ها یه دنیا خاطره دارن، اینا رو خیلی زیاد مواظبشون باشید، این لامصبا دزدن ! یک شنبه 1 بهمن 1391برچسب:, :: 19:35 :: نويسنده : آیلا جون
دیشب بابابزرگ و مامان بزرگمو بردیم فرودگاه بدرقه کنیم که برن مکه ، هواپیما تاخیر داشت ! مامان بزرگم نگران بود ، عموم میاد دلداریش بده میگه : این چیزا عادیه ، تاخیر داره ، نقص فنی پیدا میکنه ، سقوط میکنه ، نگران نباش !
یک شنبه 1 بهمن 1391برچسب:, :: 19:26 :: نويسنده : آیلا جون
وقتی با فک و فامیلا اسم فامیل بازی میکنم : اسم : غلام یک شنبه 1 بهمن 1391برچسب:, :: 19:24 :: نويسنده : آیلا جون
یه وقتایی ام که تو دستشویی ام و یکی به شدت منتظره که بیام بیرون ، الکی طولش میدم .
|